مدل ساختاري ذهن از نظر روانكاوي به صورت زير مي باشد:
Superego
id
ego

در يك شخصيت نرمال هر سه بايد باشند،ولي آنچه مهم است اولويتي است

كه هر كدام براي خود دارند.از نظر فرويد، تعارض بين اولويت بندي اين سه است

كه علايم روان شناختي را ايجاد مي‌كند.

 

مدل ساختاري ذهن از نظر روانكاوي

 

ايد يا نهاد منبع غرايز اوليه, كاملا ناخوداگاه است. مثل تشنگي، گرسنگي، خشونت، روابط جنسي و...

نهاد، بلافاصله مي خواهد ارضا خواسته ها رخ دهد.

 

اصل لذت در اين قسمت نهفته هست و ارضا خواسته بدون در نظر گرفتن تبعات منفي است.

كودك در زمان تولد، با محدوديت ها و قوانين فيزيكي (فاصله، زمان،...) مواجه مي شود،

با افزايش سن يكسري قوانين توسط پدر و مادر وضع مي شود(بكن،نكن) هرچقدر سن بيشتر مي شود

اين محدوديت ها بيشتر مي شود و يكسري محدوديت هاي بيروني

( محدوديت هاي ايجاد شده توسط پدر و مادر) دروني مي شود كه به آن وجدان نيز مي گويند.

 

پس از نهاد ،سوپر ايگو بوجود مي آيد.ممكن است سوپرايگو قوانين طبيعي باشد

كه مثلا از اين ارتفاع بپرم، مي ميرم. يا ممكن است قانون پدر يا مادر دروني سازي مي شود.

اينكه من بايد چه كنم و چه نكنم. ايد(نهاد) تمايل است و سوپرايگو كنترل تمايل است.

 

از شروع محدوديت ، سوپرايگو هم شروع به ايجاد شدن مي كند.و وظيفه اش جلوگيري از،

از كنترل خارج شدن نهاد است و خواسته هاي نهاد را به تاخير مي اندازد.

 

اين تاخير ناخوداگاه است. نهاد اصلي است كه از اول بوده است و بقيه مي آيند كه او دچار مشكل نشود.

ايگو آگاه است و با جهان خارج ارتباط برقرار مي كند. ايگو عقل و منطق است

كه انسان با آدم زندگي مي كند و بدون آن زندگي ممكن نيست.

 

ايگو در واقع ساختاري است كه بين نهاد و سوپرايگو آشتي برقرار مي كند

و از جنگ و درگيري اين دو ساختار جلوگيري مي نمايد.مثلا شخصي كه روزه مي گيرد،

ميل به گرسنگي را توسط سوپرايگو و ايگو مهار مي كند

براي مشاوره آنلاين رايگان با مشاورين ما در روبيكاو در ارتباط باشيد.

منبع: www.roobikav.com